حصارزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • هوشنگ ابتهاج

ای عاشقان، ای عاشقان پیمانه ها پر خون کنید

وز خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید

آمد یکی آتش سوار، بیرون جهید از این حصار

تا بردمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید

آن یوسف چون ماه را از چاه غم بیرون کشید

در کلبه ی احزان چرا این ناله ی محزون کنید

از چشم ما آیینه ای در پیش آن مه رو نهید

آن فتنه ی فتانه را برخویشتن مفتون کنید

دیوانه چون طغیان کند زنجیر و زندان بشکند

او زلف لیلی حلقه ای در گردن مجنون کنید

دیدم به خواب نیمه شب خورشید و مه را لب به لب

تعبیر این خواب عجب، ای صبح خیزران، چون کنید؟

نوری برای دوستان، دودی به چشم دشمنان

من دل بر آتش می نهم، این هیمه را افزون کنید

زین تخت و تاج سرنگون تا کی رود سیلاب خون؟

این تخت را ویران کنید، این تاج را وارون کنید

چندین که از خم در سبو خون دل ما می رود

ای شاهدان بزم کین پیمانه ها پرخون کنید

 

پیشنهاد ناطقه:

 

این شعر را با صدای بی نظیر محمد معتمدی بشنوید

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type