آه، باران

آه، بارانزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

ریشه در اعماقِ اقیانوس دارد ــ شاید ــ

این گیسو پریشان کرده

بید وحشی باران .

یا ، نه ، دریایی است گویی ، واژگونه ، بر فراز شهر ،

شهر سوگواران .

*

هر زمانی که فرو می بارد از حد بیش

ریشه در من می دواند پرسشی پیگیر ، با تشویش :

رنگ این شب های وحشت را

تواند شست آیا از دل یاران ؟

*

چشم ها و چشمه ها خشک اند .

روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ ،

همچنان که نام ها در ننگ !

هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد .

آه، باران، ای امید جان بیداران !

بر پلیدی ها – که ما عمری ست در گرداب آن غرقیم –

آیا‌، چیره خواهی شد ؟

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type