غزل شمارهٔ ۴۴۷ به همراه معنی ابیات غزل

خانهحافظغزلیاتغزل شمارهٔ ۴۴۷ به همراه معنی ابیات غزل

غزل شمارهٔ ۴۴۷ به همراه معنی ابیات غزلزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • حافظ

بیا با ما مورز این کینه داری

که حق صحبت دیرینه داری

نصیحت گوش کن کاین در بسی به

از آن گوهر که در گنجینه داری

ولیکن کی نمایی رخ به رندان

تو کز خورشید و مه آیینه داری

بد رندان مگو ای شیخ و هش دار

که با حکم خدایی کینه داری

نمی‌ترسی ز آه آتشینم

تو دانی خرقه پشمینه داری

به فریاد خمار مفلسان رس

خدا را گر می‌دوشینه داری

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ

به قرآنی که اندر سینه داری

 

شرح ابیات غزل :

 

(1) بيا و با ما اين طور كينه توز مباش. چرا كه بر ما حق صحبت دوستي ديرينه داري.

(2) به اندرز (من) گوش فرا‌دار كه اين پند مرواريد مانند، از جواهري كه در خزينه خودداري با ارزشتر است:

(3) براي خاطر خدا اگر از شراب شب پيش چيزي برايت باقي مانده با آن تهيدستان بي نوا را كه از خماري استمداد مي طلبند درياب.

(4) اما (هيهات) تو كه ماه و خورشيد آئينه گردان و نشان دهنده جمال تو اند، كي به مردم رند آزاده رو نشان خواهي داد؟

(5) اي زاهد از رندان بدگويي مكن و بدان كه با اين عمل خود با قضاي الهي كينه ورزي مي كني.

(6) آيا از آه آتشين من نمي ترسي؟ تو خوب مي داني كه خرقه يي كه دربر داري از پشم و آتشگير است.

(7) حافظ! سوگند به قرآني كه در سينه و از بر داري، از شعر تو دلپذيرتر چيزي نديدم.

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type