آیهٔ رحمت

آیهٔ رحمتزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

غبار نیست که بر گرد عارض ترش است این

گذشته پادشه حُسن گَرد لشکرش است این

نه خط غالیه سا دور عارض مهش است این

همای حُسن پریده است و سایۀ پرش است این

ستاده بر سر نعشم، گرفته دست به مژگان

که این قتیل نگاه منست و خنجرش است این

کتاب نیست که می‌خواند آن نگار به مکتب

کند حساب شهیدان خویش و دفترش است این

نشان آبله دیدم به روی یار بگفتم

قسم به آیۀ رحمت که اصل جوهرش است این

هزار مرتبه بر قبر من گذشت و نگفتا

که این شهید، شهید من است و مقبرش است این

نظر در آینه کرد آن نگار رو با خود گفت!

خوشا بحال دل عاشقی که دلبرش است این

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type