ادامه (صفحهٔ ۴۰ و ۴۱ مفقود است)

خانهشیخ محمود شبستریکنز الحقایقادامه (صفحهٔ ۴۰ و ۴۱ مفقود است)

ادامه (صفحهٔ ۴۰ و ۴۱ مفقود است)زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

چو تسبیح از خواهر این اسرار بشنود

بزد یک نعره و بر دار شد زود

چو ببریدند یکسر جمله اعضاش

جدا کردند از کل جمله اجزاش

چو در باطن تجلی نور حق دید

فدا کرد او سر و زین سر نگردید

اناالحق می‌زد و می‌گفت ای دوست

چو می‌دانم که می‌دانیم نیکوست

ببینم کین تن خاکی به ناسوت

فدا گردد به جان از بهر لاهوت

اگر این را به پیشت هست مقدار

بیامرزش که با من کرد این کار

مناجاتش در آن سروقت این بود

چو صادق بود در دعوی چنین بود

تو را نیز ار بود این استطاعت

که باطن را کنی روشن به طاعت

درون گر پاک داری چون برونت

ز نور حق شود روشن درونت

بنی آدم شوی آنکه مکرم

ز نور حق رسد فیضت دمادم

ز فیض حق درونت جوش گیرد

به زورت عشق در آغوش گیرد

بدانی خویش را آن دم ز معشوق

بر آری نعرهٔ مستی به عیوق

همی گویی انالحق همچو حلاج

ستانی از ملایک در شرف باج

بنی آدم گروهی بس شریفند

لطیفند و شریفند و ظریفند

بنی آدم نباشد هر خسیسی

نباشد چون فرشته هر بلیسی

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type