از زیر سنگزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

سلام
به پوست سبز آب ، به پوست سبزه ی تو
که زیر پوست سفید روز می گردد
به دست تو ، که از میان آن همه سبزی
مانند ساقه ی تر در می آید
و
ساقه ی گل سرخی در شعر می گذارد
بالای شعر خسته ی من نازنین
غمگین
منشین
در زیر این کتیبه ی فرسوده
من خفته ام
محتاج دست سبز تو
محتاج سبزه ی روح تو
بنشین
دامن کنار دماغم بگستر
طنین خنده بیفکن در سنگ
طنین خنده بیفکن
در واژه
بخوان
بخوان چنان
که خون سبز رقص فوارع واکند
از سنگ استخوان
سلام
به پوست سبزه ی تو
که زیر پوست قهوه ای پاییز
مانند آب می وزد
از هفت بند نی استخوان من
به هفت حلقه ی گیسوی تو
سلام

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type