الله گفت ، بر هما گفت ، ما هم

خانهمنوچهر آتشیدفتر شعر اتفاق آخرالله گفت ، بر هما گفت ، ما هم

الله گفت ، بر هما گفت ، ما همزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

الف لام میم
الله گفت
پیش از «‌کلمات » آری ، حروف برازنده پندار ماست
نه آن چنان که جامعه یا یوشع گفت کلمه
مگر نه هر
حرف کلمه ای است
و هر کلمه
ضرب در حروف ش هزارها و هزاره ها حرف ؟
اگر الف آغاز باشد که هست در تمام الفباهای انسان ،‌ الله خواهد بود
آنگاه آدم خواهد آمد و
لابد برهنگی خود را لباس خواهد خواست
و باز هم لابد
از مرگ تا هر کجا که تواند ارالف تا
یا اعراض خواهد کرد
اعراض نه اعتراض
حق است مرگ
الله گفت
اما … آری
این گونه
از ابتدای بی ابتدا
تا انتهای بی انتها می توانی
اسرار کشف کنی
از حرف ها
وقتی که تشنه شدی
آن قدر بی هوا آ…. آ …. آ…. کردی
تا ب برآمد از بسم الله که :
بفرما
یا
وقتی که ب رسید و گرسنه شدی
آن قدر با … با …. با … کردی
تا بابا رسید و نان آورد
آنگاه آموختی که بگویی و گفتی : بابا
اما
آری
پیش از کلمات
حروف برازنده ی اوهام ماست
کلمه
اگر لباس باشد که هست لام برگ انجیر
است
انجیر ، خودش
لابد عشق است
در بطن قند خودش
اگر لباس یعنی برهنگی باشد ، که باید باشد ، برگ انجیر بیش از انجیر
راز بزرگ خطرناک برهنگی عشق است
خود را بپوش
الله گفت
آنگاه
الف که الله است اگر آدم هم باشد ، اگر انجیر هم
لابد
انجیر ، عشق به تعداد دانه هایش تواند بود
ضرب در تمامی انجیرهای تمامی درخت های تمامی دنیاهای
ضرب در تمامی آدم های تمامی
آنگاه ما به تعداد تمامی این تمامی ها
الله ، آدم و عشق خواهیم داشت
بر هما گفت
آری ، اما
بگذار تا فرود آییم از کلمات
بگذار تا صعود کنیم در عشق
سوار اگر می خواهی بشوی
هشدار ، پا بر عشق مگذار
در عشق بگذار
بر هما گفت ، ما هم گفتیم

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type