امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه

خانهمحمدعلی بهمنیگزیدهٔ اشعارامشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماهزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

از خانه بیرون می‌زنم اما کجا امشب

شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب

پشت ستون سایه‌ها روی درخت شب

می‌جویم اما نیستی در هیچ جا امشب

می‌دانم آری نیستی اما نمی‌دانم

بیهوده می‌گردم به دنبالت، چرا امشب؟

هر شب تو را بی جستجو می‌یافتم اما

نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

ها… سایه‌ای دیدم شبیهت نیست اما حیف

ای کاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می‌آمد از هر چیز

حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه

بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه‌ها را، یک نفس هم نیست

شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم، تو که می‌دانی از دیشب

باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب

ای ماجرای شعر و شب‌های جنون من

آخر چگونه سر کنم بی ماجرا امشب

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type