این غزل‌ها همه جان پارهٔ دنیای منند

خانهمحمدعلی بهمنیگزیدهٔ اشعاراین غزل‌ها همه جان پارهٔ دنیای منند

این غزل‌ها همه جان پارهٔ دنیای منندزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

پیش از آنی که به یک شعله بسوزانمشان

باز هم گوش سپردم به صدای غمشان

هر غزل گر چه خود از دردی و داغی می‌سوخت

دیدنی داشت ولی سوختن با همشان

گفتی از خسته‌ترین حنجره‌ها می‌آمد

بغضشان، شیونشان، ضجهٔ زیر و بمشان

نه شنیدی و مباد آنکه ببینی روزی

ماتمی را که به جان داشتم از ماتمشان

زخم‌ها خیره‌تر از چشم تو را می‌جستند

تو نبودی که به حرفی بزنی مرهمشان

این غزل‌ها همه جان پارهٔ دنیای منند

لیک با این همه از بهر تو می خواهمشان

گر ندارند زبانی که تو را شاد کنند

بی صدا باد دگر زمزمهٔ مبهمشان

فکر نفرین به تو در ذهن غزل‌هایم بود

که دگر تاب نیاوردم و سوزاندمشان

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type