باد می گردد

باد می گرددزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

باد می گردد و در باز و چراغ ست خموش

خانه ها یک سره خالی شده در دهکده اند.

بیمناک ست به ره بار به دوشی که به پل

راه خود می سپرد.

پای تا سر شکم مان تا شبشان

شاد و آسان گذرد.

بگسلیده ست در اندوده دود

پایه دیواری.

از هر آن چیز که بگسیخته است

نالش مجروحی

یا جزع های تن بیماری.

و آنکه بر پل گذرش بود مشکل ها

هر زمان می نگرد.

پای تا سر شکم مان تا شبشان

شاد و آسان گذرد.

باد می گردد و در باز و چراغ ست خموش

خانه ها یک سره خالی شده در دهکده اند.

رهسپاری که به پل داشت گذر می ایستد

زنی از چشم سر شک

مردی از روی جبین خون جبین می سترد.

پای تا سر شکم مان تا شبشان

شاد و آسان گذرد.

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type