باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای را

خانهاقبال لاهوریپیام مشرقباز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای را

باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای رازمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

باز به سرمه تاب ده چشم کرشمه زای را

ذوق جنون دو چند کن شوق غزلسرای را

نقش دگر طراز ده آدم پخته تر بیار

لعبت خاک ساختن می نسزد خدای را

قصهٔ دل نگفتنی است درد جگر نهفتنی است

خلوتیان کجا برم لذت های های را

آه درونه تاب کو اشک جگر گداز کو

شیشه به سنگ میزنم عقل گره گشای را

بزم به باغ و راغ کش زخمه بتار چنگ زن

باده بخور غزل سرای بند گشا قبای را

صبح دمید و کاروان کرد نماز و رخت بست

تو نشنیده ئی مگر زمزمهٔ درای را

ناز شهان نمی کشم زخم کرم نمی خورم

در نگر ای هوس فریب همت این گدای را

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type