بوسه ی باد خزونی با هزار نامهربونی
زیر گوش برگ تنها میگه طعمه خزونی
برگ سبز و تر و تازه رنگ سبزشو می بازه
غرق بوسه های باد و وحشت روزای تازه
میکنه دل از درختا میشه آواره ی کوچه
کوچه ای یادگاره روز های رفته و پوچه
میشینه گوشه ی کوچه چشم به آسمون می دوزه
میکنه یاد گذشته دلش از غصه می سوزه
یاد روزایی کوچه زیر سایه ی تنم بود
مهربون درخت عاشق مست عطر نفسم بود
سهم من از بوسه ی باد چی بگم ای داد و بی داد
همه زردی و تباه مُردن و رفتنه از یاد
پیام بگذارید