اشکایی که بی هوا رو گونه هام میریزه
قلبی که از همه ی خاطره هات لبریزه
دلی که می خواد بمونه تنی که باید بره
حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره
بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده
بی خیال قلبی که این همه تنها مونده
آخه دنیای تو دنیای دلای سنگییه
واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیه
مثه تنهایی می مونه با تو همسفر شدن
توی شهر عاشقی بی خودی در به در شدن
حال و روزمو ببین تا که نگی تنها رفت
اهل عشق و عاشقی نبود و بی پروا رفت
http://afasoft.ir/post/88
پیام بگذارید