در گامهای خفته ام برزخ تردید
فصلی از سرگردانی گشوده شد
در حصرت کودکانه ام بر رویش افق های گرم
یورش همسرایان باد در ذهنم نازل شد
به سستی روحم در وادی زندگان
اصالت آسیمه سر سکوت خاموشان اعطا شد
و در ناسپاسی آغازین قلبم در سمت کبوتران
کفتارهای خزان ابدی احیا شدند
پیام بگذارید