تکه ۱۶زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • سعدی

اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز

به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز

ندانم از پی چندین جفا که با من کرد

نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟

به راز گفتم با دل، ز خاطرش بگذار

جواب داد فلانی ازان ماست هنوز

چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد

به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز

عداوت از طرف آن شکسته پیمانست

وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز

بتا تو روی ز من برمتاب ودستم گیر

که در سرم ز تو آشوب و فتنه‌هاست هنوز

کجاست خانهٔ قاضی که در مقالت عشق

میان عاشق و معشوق ماجراست هنوز

نیازمندی من در قلم نمی‌گنجد

قیاس کردم و ز اندیشه‌ها و راست هنوز

سلام من برسان ای صبا به یار و بگو

که سعدی از سر عهد تو برنخاست هنوز

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type