تکه ۲۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • سعدی

دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم

چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم؟

کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت

که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم

دلبرا نازده در مار سر زلف تو دست

چه کند کژدم هجران تو چندین نیشم

همچو دف می‌خورم از دست جفای تو قفا

چنگ‌وار از غم هجران تو سر در پیشم

آبرویم چه بری آتش عشقم بنشان

کمتر از خاکم و بر باد مده زین بیشم

گر به جان ناز کنی گر نکنم در رویت

تا بدانی که توانگر دلم ار درویشم

دم به دم در دلم آید که دم کفر زنم

تا به جان فتنهٔ آن طرهٔ کافر کیشم

عقل دیوانه شد از سعدی دیوانه مزاج

با پریشانی از آن بر سر حال خویشم

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type