تکه ۲۱زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

  • سعدی

بیا بیا که ز عشقت چنان پریشانم

که می‌رود ز غمت بر زبان پریشانم

تو فارغ از من و من در غم تو

بیا ببین که ز غم بر چه سان پریشانم

نه روی با تو نشستن نه رای ( … )

من شکسته دل اندر میان پریشانم

نمی‌توان که به دست آورم کلاله تو

چو سنبل تو شب و روز از آن پریشانم

نمی‌توان که به دست و دیده‌ام ز ( … )

ازان همیشه من از دستشان پریشانم

ز دست دیده ودل هیچ کس پریش نگشت

ازین بتر که من اندر جهان پریشانم

چگونه جمع شود خاطرم که ( … )

ز دست جور تو نامهربان پریشانم

ز عطر مجمر وصفت نیافتم بویی

ازان ز آتش دل چون دخان پریشانم

دلم به وعدهٔ وصل ار چه خوش کند سعدی

چو در فراق بوم همچنان پریشانم

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type