حسرت جلوهٔ آن ماه تمامی دارم

خانهاقبال لاهوریپیام مشرقحسرت جلوهٔ آن ماه تمامی دارم

حسرت جلوهٔ آن ماه تمامی دارمزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

حسرت جلوهٔ آن ماه تمامی دارم

دست بر سینه نظر بر لب بامی دارم

حسن می گفت که شامی نپذیرد سحرم

عشق می گفت تب و تاب دوامی دارم

نه به امروز اسیرم نه به فردا نه به دوش

نه نشیبی نه فرازی نه مقامی دارم

بادهٔ رازم و پیمانه گساری جویم

در خرابات مغان گردش جامی دارم

بی نیازانه ز شوریده نوایم مگذر

مرغ لاهوتم و از دوست پیامی دارم

پرده برگیرم و در پرده سخن میگویم

تیغ خونریزم و خود را به نیامی دارم

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type