خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست

خانهمحمدعلی بهمنیگزیدهٔ اشعارخون هر آن غزل که نگفتم به پای تست

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تستزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست

من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است

دریا و من چه قدر شبیهیم گرچه باز

من سخت بی قرارم و او بی‌قرار نیست

با او چه خوب می‌شود از حال خویش گفت

دریا که از اهالی این روزگار نیست

امشب ولی هوای جنون موج میزند

دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست

ای کاش از تو هیچ نمی گفتمش ببین

دریا هم این‌چنین که منم بردبار نیست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type