آنکه قرار است این شعر ها را بخواند
فردا متولد شده و تا پیری من فرود آمده
او کسی است
که تمام غزل های جهان
خار دامن چرخانش اند
و
غبار دامنش رنگین کمان های شگفت
در آفاق من نشانده تا پیشانی من
شرمنده ی چروک های خود نباشد
و آینده ، پایی آشیلی برای دور شدن بیابد
آینده ای که اکنون
لوحه ی گوری است نزدیک
فرسنگ نمای ابدتی بسیار دور
پیام بگذارید