ساعت دیواری

خانهساناز کریمیساعت دیواری

ساعت دیواریزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

دوستت می داشتم
تیک تاک ،‌ تیک تاک
ساعت دیواری
جریمه های کتاب و فروش خیس در حیاط
تیک تاک
سنگ سخت جیم بر دوش قلم
اشک حسرت عروسک که
فراموش شده بود
تیک تاک ، تیک تاک
می ترسم
در هر تیک رگی مضطرب
تپش قلب ملول در هر تاک
و دست ها
دیگرنبودند
بعد از عروسک ها هرگز نبودند
تیک تاک ، ساعت دیواری
و دبستان و زنگ تفریح
پاک کن را به هما دادم
و کمی بعد
ساعت دیوار ی
و دستها
که پاک شدند و پاک شدند
و پاها
که بی حس شده اند
تیک تاک ، تیک تاک
کوچه ی پشت دروغ
لی لی پاها
سنگ را به خانه ی سه زدم
سه خانه بالا رفتم
سنگ را برداشتم
هما خندید ،‌ رویا هم
و من سه ساله شدم
و خنده ها
با کلاغ آتشی کردم
و خنده ام طویل شد
تیک تاک ، تیک تاک
ساعت دیواری
من نمی خندم
دیگر نمی خندم
دیگر نمی خندم من
و محو شد آخرین خنده ی من
در زمانی که هنوز ساعت دیواری یک تیک هم نگفته بود
با تو بودم
و تو می خندیدی
و نمی
دانم چرا فکر می کردم باید خندید
در زمانیکه لبانم را نخندیده بودم هنوز
حکم قتلش داده شد
و نه اندوه روبرو
و نه اشک پشت سر
با تو بودم
و لبانم را کشت
و لبانم را بست
تیک تاک ،‌ تیک تاک
ساعت دیواری

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type