ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز

خانهاقبال لاهوریزبور عجمساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز

ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداززمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز

دگر آشوب قیامت به کف خاک انداز

او بیک دانهٔ گندم به زمینم انداخت

تو بیک جرعه آب آنسوی افلاک انداز

عشق را باده مرد افکن و پرزور بده

لای این باده به پیمانه ادراک انداز

حکمت و فلسفه کرد است گران خیز مرا

خضر من از سرم این بار گران پاک انداز

خرد از گرمی صهبا بگدازی نرسید

چارهٔ کار به آن غمزه چالاک انداز

بزم در کشمکش بیم و امید است هنوز

همه را بی خبر از گردش افلاک انداز

میتوان ریخت در آغوش خزان لاله و گل

خیز و بر شاخ کهن خون رگ تاک انداز

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type