سحر با ناقه گفتم نرم تر روزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه سحر با ناقه گفتم نرم تر رو که راکب خسته و بیمار و پیر است قدم مستانه زد چندان که گوئی بپایش ریگ این صحرا حریر است پست بعدی این شعر را به شتراک بگذارید . FacebookTwitterLinkedinGoogle+Email درباره نویسنده: پیام بگذارید لغو پاسخاظهار نظر شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .
پیام بگذارید