سحر با ناقه گفتم نرم تر رو

خانهاقبال لاهوریارمغان حجازسحر با ناقه گفتم نرم تر رو

سحر با ناقه گفتم نرم تر روزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

سحر با ناقه گفتم نرم تر رو

که راکب خسته و بیمار و پیر است

قدم مستانه زد چندان که گوئی

بپایش ریگ این صحرا حریر است

درباره نویسنده:

پیام بگذارید

شما میتوانید اشتراک خود را مدیریت کنید .

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type