سگ آبادی دیگرزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

در شب ساحلی شکاک
شب تعقیب
پنجره ها را
باد
برگ می زد
بوی گل می آید
هوم
بوی گل می آید شاید گلدانی
از هجوم من
در پنجره ای
ایمن مانده است
بانی این هوس نامیمون کیست ؟
شهر را ویران خواهم کرد
و درختان را چون سربازان منهزمی
پای در ماسه به اردوگاه اسارت می تاراند
منم
می اندیشم در پنجره بی فانوس
کز خفایای شبی اینگونه مست و عبوس
چه هیولایی
سر خواهد زد ؟
یورش خفاشان دخمه ظلمت را
چه پرستویی محراب به سقفی خواهد بست ؟
صبحدم ورد کدامین مرغ عاشق
یاس ها را از خواب بر خواهد انگیخت؟
شب چسان قافله زوار خسته پروانه
نیت لمس ضریح آتش را
راه در بقعه فانوس شهادت خواهد برد ؟
یا چه آوار شفق
ها در حاشیه مشتعل شب
که فروخواهد ریخت
روی قایق های غافل صیادان
چه فلق های کبوتر
چه کبوترهای پاک فلق ها
نتکانده پر
از غبار رخوت کاریز سیاهی
که به خون خواهند آغشت در آفاق سحرگاهی
شب شکاک ساحل
گویی اشباحی موذی را با امواج به خشکی می
ریخت
باد مصروع جنوبی
سگ بی صاحب آبادی دیگر
به نیازی شوم
شن نمناک کپر های پوشالی بومی ها را
بو می کرد
دست خونین خسوفی آرام
ماه را
رخ و کبود
از کرن اسکله می آیخت

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type