شب که آرام‌تر از پلک تو را می‌بندم

خانهمحمدعلی بهمنیگزیدهٔ اشعارشب که آرام‌تر از پلک تو را می‌بندم

شب که آرام‌تر از پلک تو را می‌بندمزمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست

محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست

از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت

که در این وصف زبان دگری گویا نیست

بعد تو قول و غزل‌هاست جهان را اما

غزل توست که در قولی از آن ما نیست

تو چه رازی که به هر شیوه تو را می‌جویم

تازه می‌یابم و بازت اثری پیدا نیست

شب که آرام‌تر از پلک تو را می‌بندم

در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست

این که پیوست به هر رود که دریا باشد

از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست

من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم

این تو هستی که سزاوار تو باز این‌ها نیست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type