شمارهٔ ۱۵۲

شمارهٔ ۱۵۲زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

نکونامی و بدنامی کدام است

چو عشق آمد چه جای ننگ و نام است

نمی ترسیم در عشق از ملامت

ملامت در عقب بالا کلام است

هم از دل فارغیم اکنون هم از جان

که ما را جز غم جانان حرام است

در دیوانگی ها برگشادیم

که عقل از بس تمامی ناتمام است

بسی سودا درین سودا بپختیم

هنوز اندیشه ی این کار خام است

سر دیوانگی دارم ازین پس

که را با ما هوای این مقام است

به ترک خواجگی گفتیم و رندیم

اگر چه خواجگی با احتشام است

کسی را خواجه می خوانند بالله

که صد ره کمتر از کمتر غلام است

ز محنت کلبه ی فانی نزاری

به قصری شد که دولت مستدام است

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type