شمارهٔ ۱۶۱

شمارهٔ ۱۶۱زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

آن را که در فراق صبوری مسلم است

آه از دلش که سخت تر از سنگ محکم است

بیچاره من که از تف دود دلم ز حلق

بر هر نفس که می‌رود آهی مقدّم است

گر سینه ام نه کورهٔ آهنگرست چیست؟

کز سوز اندرون نفسم آتشین دم است

هرشب خیال روی تو در چشم های من

چون عکس روز بر سر دریای قلزم است

دربند عشق دوست به دربند چون بود

دربند چه معاینه باب جهنم است

گویند هولناک بود روز رستخیز

یعنی شب فراق به تشویش از آن کم است؟

از غم اگر بمرد کسی در فراق دوست

آن کس به اتفاق منم وان غم این غم است

خرّم وجود آنکه ببیند تو را به خواب

یا خود بدان رسد که وصالش مسلم است

یادآور از نزاری محنت کشیده کو

هر جا چنان که هست به یاد تو خرّم است

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type