شمارهٔ ۲۰۹

شمارهٔ ۲۰۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

پیر ما نعره زنان کوزه ی دردی در دست

روز آدینه به بازار درآمد سرمست

با مریدان به سر کوی خرابات کشید

با حریفان خرابات به مجلس بنشست

قدحی پر بستد تا سرو بر دست گرفت

گفت چه فاسق و چه زاهد و چه نیست و چه هست

صبغه الله به کار آید نی ارزق زرق

رنج بی هوده بود رنگ بر او نتوان بست

بانگ برداشت که تا چند ز کوته نظری

هان وهان عهد و وفا تازه کنید از سر دست

بت بود بت زر و سیم و رز و باغ و زن و زه

بت پرستی نکند هر که بود دوست پرست

دست بگشاد و حریفان همه را جامه بکند

باده در داد و مریدان همه را توبه شکست

هر که پیش آمد و تسلیم شد و بیعت کرد

از بروت خود و از ریش همه خلق برست

کرد از قاعده و عادت و رسم استغفار

برد یاران همه را بر سر پیمان الست

دعوت پیر چو بشنید نزاری و بدید

خود همین سنت و دین داشت نزاری پیوست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type