شمارهٔ ۲۰

شمارهٔ ۲۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

ای با جفا در ساخته با ما نمی سازی چرا

روزی ، شبی ، وقتی ، دمی ، با ما نپردازی چرا

با غمزگان مست گو ، صلح است ما را با شما

بر زه کمان کردن که چه، وین ناوک اندازی چرا

گر نیستی در خون من ، خصم دل مجنون من

از زلف طرّاری که چه ، وز غمزه طنازی چرا

آشفته چون من بلبلی بر گل ستان روی تو

افتاده در بند قفس با این خوش آوازی چرا

سر پیش حکمت بر زمین، داریم و نامت بر نگین

بر عاجزان ممتحن این گردن افرازی چرا

نا کرده از شهد لبت روزی به عمدا چاشنی

شب های تا روزم چو شمع از سوز بگدازی چرا

با آن که داری روز و شب ، با من مصاف و عربده

من صلح را در می زنم تو جنگ آغازی چرا

گه انتظارم می دهی گه نا امیدم می کنی

با چون نزاری و الهی این بل عجب بازی چرا

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type