شمارهٔ ۲۱۰

شمارهٔ ۲۱۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

وقت گل جام مروق نتوان داد از دست

جان من جان من الحق نتوان داد از دست

یار هم صحبت دیرینه به تزویر محال

که به هم بر نهد احمق نتوان داد از دست

سر گلگون می از دست مده حاضر باش

کان عنانی ست که مطلق نتوان داد از دست

تا رسیدن به تماشای گلستان بهشت

چمن باغ خورنق نتوان داد از دست

تا به چنگ آمدن زلف حواری حالی

دامن یار مرفق نتوان داد از دست

گل و مل حاضر و منظور نزاری ناظر

بر مجاز این همه رونق نتوان داد ازست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type