شمارهٔ ۲۱۹

شمارهٔ ۲۱۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

گر از دل باز گویم بیقرار است

وگر از دیده خونش در کنارست

اگر عقل است سودای دماغ است

وگر خاطر پریشان روزگارست

نه روزم جز قلم کس همزبان است

نه شب الّا خیالم راز دارست

مگر هم سایه بامن همنشین است

مگرهم ناله با من سازگارست

وفا از هرکه جویم بی نشان است

جفا از هرکه گویم بیشمارست

عفا اللّه غم که با من در همه حال

میان آب و آتش یار غارست

نزاری پیش از این بودی به زاری

کنون باری به زاری های زارست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type