شمارهٔ ۲۷۲

شمارهٔ ۲۷۲زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

گمان مبر که ز یادِ تو غافلم ای دوست

که نیست یادِ کسی جز تو در دلم ای دوست

به جانِ تو که اگر بگسلد ز تن جانم

که من ز مهرِ تو پیوند نگسلم ای دوست

کسی دگر به دل و دیده در نمی آید

که ایستاده تویی در مقابلم ای دوست

وصال داشتم امیّد چون نگه کردم

خیال بود ز وصلِ تو حاصلم ای دوست

به آبِ مهرِ تو بوده ست خاکِ عشق مگر

کسی که کرد به قدرت عجین گلم ای دوست

محبّتِ تو وجودم فرو گرفت چنان

که خون نماند دگر در مفاصلم ای دوست

به اختیار نزاری نبود عزمِ سفر

قضا ز کویِ تو برداشت منزلم ای دوست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type