شمارهٔ ۲۸۵

شمارهٔ ۲۸۵زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

کار ما با نفسِ بازپسین افتاده ست

آخر ای دوست همه مهرِ تو کین افتاده ست

تا مگر رسمِ عیادت ز جهان برخیزد

در میان این همه تعویق ازین افتاده ست

نه همانا که ز تأثیرِ مرض رنجه شود

هر که را هم نفسی چون تو قرین افتاده ست

ندهد خاصیتِ چشمۀ نوشینِ لبت

حوضِ کوثر که درو ماءِ معین افتاده ست

بر درِ روضه که دیده ست زمانی بوّاب

با رقیبِ تو مرا راست همین افتاده ست

من و بی داد کشیدن تو و شلتاق و عقاب

آری از بدوِ ازل حکم چنین افتاده ست

چارمیخِ غمِ عشقِ تو بمانده ست دلم

راست در حلقۀ زلفِ تو نگین افتاده ست

غمِ تنهایی و اندوهِ جدایی هیهات

این همه قسمِ نزاریِ حزین افتاده ست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type