شمارهٔ ۳۲۸

شمارهٔ ۳۲۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

یک نفس خیل خیال از نظرم خالی نیست

ناودان مژه از آب سرم خالی نیست

تا قضا کرد کنارم ز میانش خالی

دامن دیده ز خون جگرم خالی نیست

آستانش به زیارت نتوانم دریافت

کز رقیبان منافق گذرم خالی نیست

بویش از باد که بر می گذرد می یابم

عکسش از هر چه در آن می نگرم خالی نیست

کنج می گیرم و گویم ز غمش بگریزم

چون گریزم که غم از بام و درم خالی نیست

با خود اندیشه همی کردم و گفتم با او

فرصتی جویم و سوگند خورم خالی نیست

زر و سیمی نه که بر کار توان کرد ولی

سیم اشک از ورق روی زرم خالی نیست

تا که گفته ست حزین باد نزاری که چنین

دود آهش نفسی از شررم خالی نیست

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type