شمارهٔ ۳۶۶

شمارهٔ ۳۶۶زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

گر بر آرد عشقت از جانم قیامت

من نخواهم کرد بر عاشق ملامت

دیگران را جامه می سوزد مرا جان

بر من مسکین چه می آید غرامت

در بلای عشق می خواهم همیشه

من نمی خواهم در این طوفان سلامت

من ندانم در کدامین وجه باشم

چون ز بالای جهت برخاست قامت

عالمی در علت رشک از من و تو

بر قد و بالای ما بود این علامت

زلف آرامیده ی من چند شوری

نیست در تشویش کس را استقامت

هر چه در هستی ما از خشک و تر بود

رغم ما را بستند از ما تمامت

گر نخواهد کرد جان در کار عشقت

سود کی دارد نزاری را ندامت

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type