شمارهٔ ۳۷۲

شمارهٔ ۳۷۲زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

الغیاث از جفت و طاق ابروانت

دین و دل شد در سر آن هر دوانت

آخر از چشمان مستت چند نالم

نیست ممکن مَخلَصم زان جادوانت

بی حیا بر خون من الله اکبر

چون گواهی می دهند آن هندوانت

هر چه از سر پنجه ی سیمین بکردی

باز می خواهند عذرش بازوانت

گر مرا پیرانه سر افتاد کاری

تو مدارایی کن از بخت جوانت

آخر ای مسکین نزاری دین و دنیا

هر دو شد در وصف خال نیکوانت

چون بگردانی زخود بیچاره آری

هر چه از فطرت روان شد با روانت

هر کجا حالی حوالت شد نصیبت

می برد تقدیر عشق آن جا دوانت

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type