شمارهٔ ۳۸

شمارهٔ ۳۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم

نو عروسان فلک را بتماشا دیدم

رانده بودم همه شب گرد زوایای فلک

ماه را در فلک عقد ثریا دیدم

بود آوردۀ غواص شب از قلزم غیب

هر جواهر که درین قبۀ مینا دیدم

نیک فرخنده مهی بود ز شاخ طوبی

هر شکوفه که درین قبۀ خضرا دیدم

تیز پایان تخیل ، که سبک می رفتند

همه را در حرس عالم بالا دیدم

حیدر رزم فلک را ، که نسب مریخست

عاشق شیفتۀ زهرۀ زهرا دیدم

سیل اشکم که چو زد موج ز گردون بگذشت

چشمه ای بود که پر آب مصفا دیدم

تا کند بر سر خورشید سحر گاه نثار

دامن چرخ پر از لؤ لؤ لالا دیدم

این غزل زهره ادا کرد مگر خرم بود

که شفق در رقمش مصفی صهبا دیدم ؟

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type