شمارهٔ ۳۹۳

شمارهٔ ۳۹۳زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

مصحف به فال باز گرفتم ز بامداد

برفور السلام علیکم جواب داد

کردم از این سعادت کلی سپاس و شکر

گشتم از این بشارت عظما عظیم شاد

بختم از این نوید برآورد سر ز خواب

عقلم بر این دلیل اساسی دگر نهاد

بر نام قاصدی که فرستاده ام به دوست

فالی زدم که مقدم قاصد به خیر داد

من خود نیازمندی خود عرضه میکنم

هر روز چند بار به دست ، بر یدِ باد

این بس که یاد ما گذرد بر زبان دوست

ما را چه حد آن که از ایشان کنیم یاد

ما را ز دوستان خدا یک نظر تمام

آن است هر چه هست اگر تن دهی به داد

بختش دگر ز خواب عدم بر نداشت سر

هر کو ز چشم همت ایشان بیوفتاد

با خود نیامده ست نزاری مستمند

زان شب که یار مست کمینی برو گشاد

زان وقت باز عکس خیال جمال دوست

تا چشم باز کرد به پیشش برایستاد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type