شمارهٔ ۴۲۹

شمارهٔ ۴۲۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

نه محرمی که پیامی به یار بگذارد

نه هم دمی که دمی خاطرم نگه دارد

چنان ستیزه نداند سپهرِ بی رحمت

که خون ز دیدۀ من دم به دم فرو بارد

جهانِ سست قدم ار شکسته حالی را

دمی ز سینه بر آرد به بام بگذارد

گر از درونِ پر آتش بر آورد آهی

به هر دو دست قضا در گلوش بفشارد

شدند دشمنِ من عالمی و یار هنوز

به دوس داریِ من سر فرو نمی آرد

محّبِ معتقد آن است کز برایِ حبیب

به هر ستم که کند روزگار بسپارد

نزاریا مطلب در زمانه آسایش

که گر دلت بنوازد تَنت بیازارد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type