شمارهٔ ۴۳۰

شمارهٔ ۴۳۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

کس نمی دانم که پیغامی برد

یک قدم با ما به یاری بسپرد

بندگی ها عرضه دارد و آن گهی

از دل آ [ رامم ] سلامی آورد

تا به وصلم کی مجالی می دهد

باز پرسد روی و راهی بنگرد

الله الله غفلتِ بی اختیار

بر من از بی التفاتی نشمرد

زاریی می آورد از من به دوست

مرغ اگر بالایِ بامش می پرد

خدمتی می آورد با اشتیاق

گر برو بادِ سحر گه بگذرد

دفعِ سودا را نزاری تا به کی

خونِ جان با آبِ رز برهم خورد

در تعجّب مانده ام تا هیچ کس

دشمنِ جان چون نزاری پرورد

هم گران باشد اگر او را کسی

از غمِ دنیا به یک جو واخَرَد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type