شمارهٔ ۴۴۹

شمارهٔ ۴۴۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

هرکه را درد عشق داغ نکرد

نبوَد مرد اگرچه باشد مرد

مردِ مرد آن گهی ببوَد که عشق

از وجودش همی برآرد گرد

عشق با سوز و درد می آید

[پیش] با جوش و بوش و بردابرد

هیچ افسرده را نباشد سوز

هیچ آسوده را نباشد درد

سوزناکان به دوست مشغولند

نه چو افسردگان به خواب و به خورد

متناسب نکرد هیچ بصیر

نفس سوزناک با دم سرد

عشق و معشوق و عاشق صادق

هر سه چون جمع گشت باشد فرد

عقل پوشیده بُد نزاری را

عشقش از پرده با میان آورد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type