شمارهٔ ۴۵۴

شمارهٔ ۴۵۴زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

مرا مادر به شیرِ عشق پرورد

پدر تعلیم در دیوانگی کرد

ز تن با جان برون آید چنین شیر

ولیکن تا که را دادند و که خورد

گر آبا واسطه گرامّهات اند

ز فطرت هر کس آورد آن چه آورد

چه می خواهد ز رندان مصلحت جوی

برو گو هم به گِردِ صالحان گَرد

دماغِ هرکه برد از خاکِ ما بوی

بر آرد عشق از مغزِ سرش گرد

زنان را فرق باشد بر فسرده

اگر عاشق نمیرد کی بود مرد

تنورِ سینه ی پر آتش من

به طوفانِ ملامت کی شود سرد

ملامت گر به عیب از ما نگوید

اگر یک شب به روز آرَد درین درد

مسلمانان نمی بینید آخر

سرشکِ سرخ بر رخ ساره ی زرد

خدایا حق گزارش باد هر کو

دلِ ریشِ نزاری را نیازرد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type