شمارهٔ ۴۷۸

شمارهٔ ۴۷۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

چشم بر راهم که جانان کی رسد

با چمن سروِ خرامان کی رسد

نافۀ آهویِ چین کی آورند

وز سبا مرغِ سلیمان کی رسد

هر دمم از عشق صفرا می کند

دردِ این سودا به درمان کی رسد

این معمّا را به می باید گشاد

تا مرادِ بی نوایان کی رسد

یا رب این باد از گلِ ستان کی وزد

یا رب این سیب از سپاهان کی رسد

کی به ما آید نسیمِ زنده رود

پیکِ صبح از باغِ کاران کی رسد

از عراق آید نمی دانم نسیم

یا ز اطرافِ خراسان کی رسد

از ختن یا از ختا یا از تتار

تحفۀ یاری ز ترکان کی رسد

گرچه دوراندیشم و باریک بین

وهمِ من در وصفِ ایشان کی رسد

کی بشارت نامۀ روز آورند

وین شبِ یلدا به پایان کی رسد

او که گفت آنم که فریادت رسم

ز اشتغالِ خویش با آن کی رسد

غبغب و زلفی عجب دیدم به خواب

تا به من آن گوی و چوگان کی رسد

هان نزاری هم چنان می گوی باز

چشم بر راهم که جانان کی رسد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type