شمارهٔ ۴۸۸

شمارهٔ ۴۸۸زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

تیغ کز دستِ دوستان باشد

زخمش آسایشِ روان باشد

یک اشارت ازو به گوشۀ چشم

خون بهایِ هزار جان باشد

چشمِ او آن کند به یک غمزه

کاعتبارِ جهانیان باشد

ترکِ جان عینِ زندگی ست ولیک

بر گران ترکِ جان گران باشد

بگذارد به سُم پرستان خر

هر که را غزمِ آسمان باشد

هر که بر دوست سود خواهد کرد

گو بکن تا که را زیان باشد

همه ای دوست آن گهی باشی

کز تو نه نام و نه نشان باشد

بر کنارِ وصال ننشینی

تا ز تو هیچ در میان باشد

اگر از خود نزاریا برهی

هر چه باقی بماند آن باشد

چون ازین عمرِ عاریت برهی

بعد از آن عمرِ جاودان باشد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type