شمارهٔ ۴۹۹

شمارهٔ ۴۹۹زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

فراقِ یارِ سفر کرده گر چنین باشد

هلاکِ عاشقِ مسکین علی الیقین باشد

سری به عجز نهادم به پیشِ صبر امروز

بلی قضایِ چنین روزِ واپسین باشد

به طعنه دوش به دل گفتم ای که می دیدم

ز ابتدا که سرانجامِ کارت این باشد

به هم برآمد و با من به طیره گفت خموش

که عاشق است نه عاقل که پیش بین باشد

ز دل برآمد و جان هم به دوست خواهم داد

کمالِ مرتبۀ عاشقان چنین باشد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type