شمارهٔ ۵۱۴

شمارهٔ ۵۱۴زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

من از در تو به جایی دگر نخواهم شد

به تیغ تیز ز کویت به در نخواهم شد

چنین که مستم از آن هر دو چشم مخمورت

به رستخیز قیامت خبر نخواهم شد

نظر به من کن اگر عشق پاک خواهی باخت

که من متابع کوته نظر نخواهم شد

من از حرارت شیرین چنان بسوخته ام

که بعد از این به هوای شکر نخواهم شد

پدر عتاب همی کرد کز جنون تو من

به نزد مردم عاقل دگر نخواهم شد

جواب دادم بابا مگر تو پنداری

کزین که هستم دیوانه تر نخواهم شد

گریز چون کنم از حکم اوستاد ازل

به نردبان ز برِ چرخ بر نخواهم شد

نه مرد عقلم و تحصیل عشق خواهم کرد

به قول مدعیان بی هنر نخواهم شد

ز ننگِ آن که نزاریِ عاقلم خوانند

دگر به عشق چو مجنون سمر نخواهم شد

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type