شمارهٔ ۶۱۴

شمارهٔ ۶۱۴زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

روزی به ما رجعت کند آن مشتری سیما مگر

هم باز پرسد عاقبت از ما بتِ زیبا مگر

با ما نمی‌افتد مگر ما را بیفکند از نظر

یا خایف است از دشمنان یا شد ملول از ما مگر

بی‌هوده جانی می‌کنم دل را تسلی می‌دهم

هر روز گویم صبر کن کاری شود فردا مگر

می‌بود وقتی مونسم من بعد منعم می‌کند

نپسنددم در دستِ غم آخر چنین تنها مگر

بادِ صبا را گفته‌ام تا پیش‌ِ او زاری کند

بر یادِ او هر صبح‌دم رخصت دهد صهبا مگر

تلخ است مِی کز خاصیت در شور می‌آرد مرا

شیرینِ من زان می‌ند ابرو ترش آیا مگر

هر لحظه صفرا می‌کند از شورِ آن شیرین‌لبم

فرهاد را شیرین از آن کرده‌است در صفرا مگر

هیهات اگر آرد صبا بویِ عرق‌چینش به ما

هم باد ازین معجز کند اموات را احیا مگر

دل بر بلا بنهاده‌ام تن در ملامت داده‌ام

باشد که او یاد آورد روزی نزاری را مگر

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type