شمارهٔ ۶۳۱

شمارهٔ ۶۳۱زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

مرا چیزهایی نمودند باز

که آن است اسرار مردان راز

به شرطی که جز در محل قرار

مقامات مردان نگویند باز

به تسلیم فرمان‌بری سر بنه

نه چون حارث مُرّه گردن فراز

به هر حال باشد بلیسی دگر

که از امر اول کند احتراز

اگر جان نداری فدای حبیب

بیا بشنو از من برو دل مباز

به خود حاکم نور و ظلمت نه‌ای

به عمدا ز خود حارثی بر مساز

نیاری به مقصد برون برد راه

به رای محال و به عقل مجاز

رهت بر صراط است و پای آبله

برین پل نیابی گذر بی‌جواز

به معراج حلّاج کن التجا

به پای تقرب به دست نیاز

مترسان براکفنده را در سلوک

ز هول بیابان و راه دراز

به پای شتر خاصه مست خراب

محلی ندارد نشیب و فراز

نزاری تو در پنجهٔ شیر عشق

چنانی که بنجشک در چنگ باز

بحمداللهت نیست هیچ اختیار

اگر در شرابی وگر در نماز

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type