شمارهٔ ۶۵۰

شمارهٔ ۶۵۰زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

اگرچه دل به کسی داد، جان ماست هنوز

به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز

ندانم از پی چندین جفا که بر من کرد

نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز

به لابه با دل گفتم ز خاطرش بگذار

جواب داد فلانی مگر کجاست هنوز

چو مرده باشم اگر بگذرد ز خاک لحد

هزار نعره برآرم که جان ماست هنوز

کجاست خانهٔ قاضی که در مقالت عشق

میان عاشق و معشوق ماجراست هنوز

عداوت از قبل آن شکسته پیمان است

وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز

نیازمندی من در قلم نمی‌گنجد

قیاس کردم از اندازه ماوراست هنوز

بیا و روی ز من بر متاب و دستم گیر

که در سرم ز تو آشوب و فتنه‌هاست هنوز

سلام من برسان ای صبا به یار و بگوی

که خاطر از سر عهد تو برنخاست هنوز

حکایتش کن اگر پرسد از نزاری زار

که چون به درد تو بی‌چاره مبتلاست هنوز

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type