شمارهٔ ۶۶۴

شمارهٔ ۶۶۴زمان تقریبی مطالعه ≅ 1 تا 3 دقیقه

تویی یار دیرینهٔ هم‌نفس

نباشد به جای توام هیچ‌کس

وصال توام آرزو می‌کند

نمی‌آید از سر برون این هوس

دلم می‌رود بر پی سوز عشق

رود کاروان بر خروش جرس

گناهی به جز عاشقی چیست هیچ

گنه‌کار را جای باشد حرس

جفاها که بر بنده‌ات می‌کنی

کسی با تو هرگز نگوید که بس

ز سیلاب چشمم تغیّر کند

اگر باز گویند پیش اَرس

ز جانم نمانده ست جز یک رمق

اگر می‌توان هیچ فریادرس

زمان تا زمان منقطع می‌شود

کدامین زمان بل نفس تا نفس

نزاری اگرچند خوش بلبلی ست

به دستان نیابد خلاص از قفس

ز معتوه معنی و صورت مجوی

سراسیمه نه پیش بیند نه پس

درباره نویسنده:

ارسام آریاکیا
من در اصل گردآورنده در این وبسایت هستم و نویسنده نیستم !. ناطقه هنوز راه درازی برای رسیدن به هدف نهایی خود دارد .

پیام بگذارید

Search
Filter by Custom Post Type

Search
Filter by Custom Post Type